پیشگفتار
بسیاری از ما در چند دهه گذشته با اختراع یا توسعه هنگ گلایدرها، پاراگلایدرها و هواپیماهای فوق سبک، رویای پرواز خود را برآورده کرده ایم. برخی از ما به اندازه کافی خوش شانس بودیم که در نزدیکی کوه های مناسب زندگی کنیم، برخی از ما به اندازه کافی انگیزه داشتیم که وقت صرف کنیم و به سمت کوه ها برویم ، برخی از ما ساعت های بی شماری را به سمت کوهستان ها رانندگی کردیم و برخی از ما تصمیم گرفتیم که از پرواز صرف نظر کنیم زیرا محدودیت زمان و مکان ما را مجبور به کناره گیری از پرواز کرد. منطقی، اما منطقی بودن به ندرت پتانسیل سرگرمی را به حداکثر می رساند. خوشبختانه، تعداد انگشت شماری از خلبانان ناامید زمین های مسطح، حاضر به ترک کار نشدند و روش های تویینگ را کامل کردند. "تو" چیز جدیدی نیست، اما محیا کردن آن برای عموم خلبانان با در نظر گرفتن حاشیه ایمنی و ورود یک بیمه گر ، احتیاج به کار بسیار همراه با آزمون و خطای بالا نیاز داشت. این خطا ها گاهی منجر به درد و شکایت می شد. خوشبختانه امروزه خلبانان آموزش دیده با استفاده از تکنیک های مدرن و تجهیزات خوب می توانند به راحتی بدون به خطر انداختن جان خود تویینگ را تجربه کنند تا زمانی که روش های ایمنی مناسب رعایت شود. همه ما مدیون آن روح های شجاعی هستیم که پیش از ما بودند و در طول چند دهه گذشته محدودیت های ایمنی را کشف کردند. اگر در نظر بگیریم که چه مقدار از زمین دارای سطح هموار است آن موقع متوجه شویم که تویینگ چه هدیه ای عالی برای خلبانان هزاره سوم است. برای لذت بردن از این فرصت ماجراجویی در آسمان ها با بهره مندی از تویینگ ایمن به ما بپیوندید. با دقت از یک مربی باتجربه بیاموزید و خواهید دید که چرا "تو کردن" روش مورد علاقه بسیاری از خلبانان برای برای پرواز است.
مقدمه ای برای تویینگ
ممکن است خلبانی باشید که وقتی باد میوزد و ابرها را تماشا می کنید ، آرزوی پرواز کنید. مطمئنا برای به دست آوردن ارتفاع و لذت بردن از آن همه زیبایی، نیاز مند تلاش هایی است . ما می توانیم خود و تجهیزاتمان روی کوه ببریم و یا تا ارتفاع خاصی "تو" کنیم. هر دوی این تلاش ها دارای مزایا و معایبی هستند، اما یک چیز مسلم است: تویینگ برای کسب ارتفاع تنها انتخاب در مناطق مسطح است که درصد زیادی از خاک اکثر کشورها را شامل می شود.
امروزه عملیات تویینگ وسایلی چون هنگ گلایدر و پاراگلایدر برای مقاصد آموزشی، تفریحی و پرواز های نمایشی امری عمومی و عادی محسوب می شود . تو کردن برای پرواز آزاد به یک سرگرمی نسبتاً ایمن تبدیل شده است که می تواند برای همه سنین و انواع گلایدر ها دنبال شود. با این حال، این وضعیت موفقیت آمیز تا حدودی جدید است و ما می خواهیم به شما بگوییم که چگونه به وجود آمد.
داستان تویینگ
تاریخچه تویینگ منعکس کننده تاریخ خود هوانوردی است، زیرا همانطور که خواهیم دید، صنعت تویینگ همیشه با توسعه هواپیماهای حامل انسان مرتبط بوده است. این روند امروزه با توسعه و محبوبیت روزافزون ادامه دارد، اجازه دهید از ابتدا شروع کنیم.
تولد دوباره تویینگ
آلمانی ها در دهه 1920 هواپیمای گلایدینگ را دوباره اختراع کردند. این هواپیماهای گلایدر اولیه بهتر از گلایدرهای بال ثابت امروزی پرواز نمی کردند. اما از آنجایی که آنها از کنترل های پیشرفته و دقیقی روی هواپیما سود می بردند، به راحتی "تو" می شدند. کشش های دستی و پرتابهای بانجی در Wasserkup، سایتی در جنوب آلمان هم به پیشرفت های زیادی دست یافت. در اینجا بود که برای اولین بار پروازهای ریج سورینگ توسط هواپیماهای گلایدر رقم خورد. در نهایت، روشهایی برای تویینگ توسط وینچ، تویینگ خودرو و تویینگ هوایی توسط هواپیما ابداع شد و تا زمان تولد دوباره هنگگلایدر در اواسط دهه 1960 باقی ماند. تاریخچه هنگ گلایدر در جاهای دیگر به تفصیل بیان شده است (به کتابچه راهنمای آموزش هواپیمای با هواپیما توسط دنیس پیگن مراجعه کنید)، قابل توجه اینکه که توسعه تویینگ هنگ گلایدر به موازات هواپیماهای گلایدر ادامه پیدا کرد.
در سال 1830، سر جورج کیلی موفق شد خدمتکار خود را با تیمی از اسب ها روی یک گلایدر بسیار
امیدوارکننده به سمت بالا بکشد. این کار یک رویداد خوب برای هوانوردی محسوب می شد زیرا راهی برای حذف پیشگامان کمتر خوش شانس یا محتاط خود بحساب می آمد
در اواخر دهه 1800 بود که موفقیت بیشتری در هوانوردی توسط افرادی مانند لیلینتال، مونتگومری، هارگریوز، پیلچر، شانوت و دیگران به دست آمد. برخی از این مبتکران کاردستی هوانوردی خود را از طریق تو به آسمان کشیدند ، اما این برادران رایت بودند که تویینگ را تا سطح بسیار بالایی توسعه دادند و گلایدرهای اولیه خود را آزمایش کردند. هنگامی که آنها در توسعه پروازهای آزمایشی خود موفق شدند، کار تویینگ برای تقریبا بیست سال ناپدید و متوقف شد .
از آغاز
رویاپردازان و طراحان در طول تاریخ همواره نیاز به نوعی نیروی محرکه در هواپیما پی برده بودند و بسیاری، از جمله لئوناردو داوینچی، فکر می کردند که بال زدن راه حلی است که می توان به پرواز دست یافت ، به خصوص که الگوی آنها پرندگان و حشرات بودندکه همه از این روش استفاده می کنند. اما داوینچی بعداً متوجه شد که سادهترین شکل پرواز، سر خوردن است و یک تپه کافی است تا به یک گلایدر اجازه ورود به هوا را بدهد. در عین حال برخی از آزمایشگران تویینگ را بهترین وسیله برای اعمال نیروی پیشرانه می دانستند. اسب انتخاب رایجی برای این کار محسوب می شد زیرا تنها انتخاب بود.
تاریخچه تویینگ در جهان
تولد دوباره تویینگ
بیل بنت بر روی مجسمه آزادی، آبشار نیاگارا، گرند کانیون و پل گلدن گیت، از طریق تویینگ در ایالات متحده پرواز هایی را انجام داد، سپس بعداً در کالیفرنیا ساکن شد تا در زمینه کایت های ساخت کایت های Bennett`s Delta Gliders فعالیت نماید . بیل مویز زمان بیشتری را در اروپا گذراند و سپس به استرالیا بازگشت تا Moyes Delta Gliders را در سیدنی راه اندازی کند. بیل مویز اولین کسی بود که از طریق تویینگ هوایی با هنگ گلایدر را به هوا برد که به داستان او خواهیم پرداخت .
گلایدرهایی که خلبانان اولیه استفاده می کردند بسیار کوچک بودند، بنابراین برای حمل آنها به سرعت یک قایق سریع نیاز داشتند. هنگامی که تو کردن در جنوب کالیفرنیا در اوایل دهه 70 آغاز شد، گلایدرها خیلی بزرگتر طراحی شده بودند این گلایدرهای بزرگ در موقعیت کشش کمتر قابل کنترل بودند و به دلیل ساختار سست ترشان احتمال شکستگی بیشتر بود. اما به زودی تجهیزات و تکنیک های خاص تویینگ برای تطبیق با این صنعت و هنر جدید ابداع شد
این گلایدرهای آن زمان دارای بادبان شل بودند و عملکرد بهینه و مناسبی نداشتند، و بیشتر مسابقات در آن زمان رویدادهای هدف زنی بود و این تنها کاری است که میتوانید با مجموعهای از بالهایی که به سختی با یک چتر نجات مدرن امروزی قابل رقابت بودند ، انجام داد. طرح های مختلفی در اجرای تویینگ در هنگ گلایدر ها بکار می رفت که در این زمان با هم ادغام شدند
حالت معمول راه اندازی تویینگ به وسیله قایقی انجام میشد که به یک لاین (1000 متر) متصل می شد که روی آب شناور بود. وقتی خلبان آماده بود، به راننده قایق علامت می داد، سپس قایق از ساحل دور می شد. طناب محکم می شد و خلبان مانند موشک به آسمان پرتاب می شد
خوشبختانه، طناب پلی پروپیلن مقدار زیادی انعطاف داشت، بنابراین حرکت تند و سریع اولیه تا حدودی نرم می شد. اما این روش کاملا غیر قابل قبول بود و تعدادی از حوادث به دلیل قفل شدن و خرابی سازه رخ داد. در آن زمان از لینک های ضعیف و رلیز مناسب و راحت استفاده نمی شد. از آنجایی که بند "تو" فقط به گلایدر قلاب شده بود، تعدادی از گلایدرها خودشان بدون خلبان به پرواز در آمدند، زیرا خلبانی که فراموش کرده بود به هنگ گلایدر قلاب شود، و شرمسار در ساحل به تماشای گلایدرش در آسمان ایستاده بود.
در اوایل دهه 80، تویینگ توسط درصد کمی از خلبانان هنگ گلایدر، عمدتاً کسانی که در مناطق مسطح نزدیک آب زندگی میکردند، انجام میشد. به طور کلی، در آن زمان تویینگ بیش از حد خطرناک در نظر گرفته می شد که بتوان آن را روی خشکی انجام داد. سپس پل یامل از سیراکوز، نیویورک وینچ یامل را توسعه داد. این یک وینچ قرقره ای با دستگاه کنترل کشش هیدرولیک اتوماتیک بود. این سیستم بسیار خوب کار کرد و هنوز هم استفاده می شود. اما مشغله و هزینه ها ی زیاد آن ، محبوبیت آن را به تعداد کمی از افراد خوش شانس محدود کرد.